شعر و دین تنها یک فرق دارند. دین چیزی را عرضه می کند که خود می گوید حقیقت است، در حالی که شعر چیزی را بیان می کند که خود می گوید کاذب است. آنچه شعر بیان می کند واقعیت نیست و شعر سعی می کند به نوعی خود فریبی دست پیدا کند. با این حال این فریب کاری آگاهانه است و ما در شعر از لحاظ عاطفی ارضاء می شویم بی آنکه مانع پیشرفت عقل شویم. اما در دین ما حقیقت را ناگهان می پذیریم و احساس خود را به نوعی دیگر ارضاء می کنیم. ‏دین ادعا می کند عقلیست، در صورتی که دین کاملا احساسی و شهودیست و کمتر با عقل ارتباط دارد. شهود یعنی گزاره ای که بدون مقدمه از خلاء و نهان ذهن انسانی که خود را پیام آور دینی می داند بیرون می آید و حقیقت انگاشته می شود. در دین مردم با انجام دادن مراسم عزاداری و قربانی کردن و دعا خواندن خود را فریب می دهند بی آنکه واقعا فریب خورده باشند! زیرا این اعمال مثل شعر احساس و نیاز های روان را ارضاء می کنند. دین در صورت ناآگاه بودن می تواند برخلاف شعر مانع پیشرفت عقل شود،اما اگر آگاهانه باشد مثل شعر می تواند انسانی را که به آن محتاج است از لحاظ روحی و احساسی ارضاء کند، بدون آنکه به عقل صدمه بزند.‏

Comments (1)

On March 9, 2010 at 4:46 PM , مسعود said...

ولتر میگه :
چه کسی فن خبر از غیب را آورد؟ نخستین شیادی که به نخستین ابله برخورد کرد