هرگز شخصیت داستانم را نمی کشم، بلکه او را در خلاء مرگ، بیرحمانه رها می کنم.

مرگ همواره راهی میانبر برای پایان داستان است، مرهمی بر درد ضد قهرمان آن و یک پایان خوب! آری مرگ بهترین و کم دردناکترین پایان است، اما باقی ماندن سخت است، انتظار مرگ را کشیدن از لحظه ی مرگ سختتر و زندگی کردن از هردو اینها مشکل تر است...

Comments (1)

On March 26, 2010 at 8:29 PM , خلنویس said...

مطمئنا خدا هم با تو هم عقیده است وگرنه این همه آدم رو ، قهرمان یا ضد قهرمان رو که واسه این دنیا خلق کرده تو خلا مرگ رها نمی کرد.