این روزها، این سالها و تک تک این لحظات را هرگز از یاد نخواهم برد... وقتی که تنهایم گذاشتید و تنهایم گذاشتند، وقتی بها ندادید و بها ندادند، وقتی حماقت کردید و حماقت کردند، وقتی بد رفتاری کردید و بد رفتاری کردند. وقتی سکوت کردید و سکوت کردند، وقتی دوستتان داشتم و خودتان را به خریت زدید، وقتی متواضع بودم و غرورتان را رویم بالا آوردید، وقتی منتتان را کشیدم و طاقچه های خیالی و بی ارزشتان را برایم بالا گذاشتید! روزی هم خواهد رسید! روزی می آید که همه تان را ترک می کنم، همه تان را تنها می گذارم و می روم، روزی خواهد آمد که اگر دوستم داشته باشید به شما می خندم و اگر دنبالم بیایید تحقیرتان می کنم و به اندازه ی تمام لحظاتی که تنهایم گذاردید و گذاشتند تنهایتان/تنهایشان می گذارم، من هرگز از جمعیت هفت میلیاردی آدم ها نخواهم ترسید و می دانم وقتی تنهایشان بگذارم هیچ کس جای من را نخواهد گرفت! آری من مغرورم، خود بزرگ بینم و تمام آن مزخرفاتی که در ذهنتان است، هنگامی واقعیت را کشف می کنید که من رفته ام و ترکتان کرده ام، می روم در گوشه ای می نشینم و معاشرت با حیوانها را به انسانها ترجیح خواهم داد، می روم و شما را با زندگی نکبتی تان تنها می گذارم تا همینطور گوشت یکدیگر را بدرید. بروید و عطر را روی خودتان خالی کنید،بروید دنبال دنیای بورژوازی و زیبای خودتان و به من بگویید وقت ندارید، بگویید نمی دانید، بگویید نمی شود، بگویید نمی خواهید، دوستم نداشته باشید و مرا نخوانید و حرفم را گوش ندهید و مرا نفهمید.... روزی هم میآید که تمام نه های دنیا را به خودتان برمیگردانم، تا آن روز من تمام نون های نفی کننده ی دنیا را در گاو صندوق قلبم به امانت برایتان نگه می دارم دوستان خوبم!‏

Comments (6)

On March 23, 2010 at 6:46 PM , مسعود said...

وقتی بودن چاره ساز نیست نبودن هم کاری پیش نیمی بره! اونی که خوابه به این زودی ها بیدار نمی شه

 
On March 23, 2010 at 10:01 PM , sk said...

حالا چرا اينهمه عصباني؟

 
On March 24, 2010 at 6:40 PM , Unknown said...

الان که دیگه عصبانی نیستم، اومدم شمال یک آرامش اعصابی زدم به رگ، ولی حالا بگذریم، بعضی وقتها یکسری غصه های خاموش به صورت خشم و عصبانیت بیدار می شن

 
On March 25, 2010 at 10:38 AM , Clvia said...

منم می خواستم بگم چرا انقدر شاکی که دیدم نوشتی رفتی شمال دیگه نگفتم! این نون های نفی کننده رو باید از این گوش که وارد می شه همزمان از گوش مقابل بیرون فرستاد چون نتیجه ش فقط می شه آزار روح

 
On March 29, 2010 at 12:41 AM , یک مالیخولیایی said...

معاشرت با حیوان ها در هر حال فکر کنم ایده خیلی خوبیه

 
On April 4, 2010 at 8:33 AM , Anonymous said...

fekr konam to @alame "na" shenidan multi milioner shode bashi,jigar!