آسمان خاکستری است. سبز چمن مرده است. زمین گل آلود. درخت ها سفت زمین را چسبیده اند و آدم ها آهسته، جدا جدا، گاها از میان درختان قدم از قدم بر می دارند. بادی تند وزیدن گرفته. آدم ها خودشان را چسبیده اند، درخت ها زمین را. و ما پشت پنجره به سخن باد گوش می دهیم. از لابلای سوت کشیدن های جیغ مانند او از درز پنجره. می گوید... آهستگی بس است... ، همه چیز باید دیگرگون شود، خودتان را رها کنید...‏

Comments (0)