پاهایم سرد است. قلبم داغ. پاهایم می لرزند و سینه ام انگار آتش گرفته. پنجره باز است و هوا سرد. روی خودم پتو انداخته ام. نمی دانم خودم را گرم کنم یا بگذارم هوای سرد داخل شود تا این آتش درونم را خنک کند. تب و لرز حس عجیبی است. خصوصا اگر بدون تب و بدون لرز باشد.‏ سیگار نمی گذارد نفس بکشم. درد نمی گذارد سیگار نکشم. نفس تنگی نمی گذارد سیگار بکشم. هوا نمی گذارد گرم شوم. قلبم نمی گذارد سرد شوم.‏

Comments (0)