در هر دوستی و عشقی یک ترازوی عدالت وجود دارد و هر کدام از ما یکی از وزنه های این ترازو هستیم. تمام واژه های محبت آمیز و تلاشهای عاطفی ما وزنه است. ما با تلاشمان، با عشقمان و با احساسمان این وزنه ها را از خود بر می داریم و به طرفمان می دهیم. هرچه ما سبک بارتر شویم او سنگین تر می شود و هرچه بیشتر تلاش کنیم فاصله مان طولانی تر می شود. او می رود پائین و ما می رویم بالا. اینجاست که سرخوردگی آغاز می شود... در هر رابطه ای چیزی هست به نام ترازوی بی عدالتی... آری، این واژه مناسب تر است. هر چه بیشتر تلاش کنی سرخوردگی بیشتر می شود. هرچه بیشتر دوست داشته باشی بیشتر از دست می دهی... می دانم به این فکر می کنید که اگر هر دو طرف وزنه هایشان را مساوی به هم بدهند همه چیز متعادل می شود. عشق می شود دو طرفه. اما این فقط یک تئوریست. تعادل آرمانی دست نیافتنی است. این تعادل مانند شنهای کف یک دریای طوفانی است، اگر دستت را درون آب کنی و مقداری از آن را برداری، طولی نمیکشد که جریان آب آن را از مشتت بیرون میکشد. هرچه بیشتر فشار دهی، بیشتر از دست میدهی... هرگز تعادلی وجود ندارد... انگار عدالت این جهان در بی عدالتی و سرخوردگی خلاصه می شود... تعاریف را بریزید دور
10:52 PM |
Category: |
3
comments
Comments (3)
کاملا قبول دارم...کاملا...بازهم حرف دل من رو زدی...واقعا خوب بیانش کردی...حال کردم
چاکرتیم :دی آره آخه چیزیه که همیشه داریم تو زندگیمون می بینیمش... کافیه توصیفش کرد... بعد می بینیم قضیه از چه قراره
من کلا اینو قبول ندارم.به نظرم این که دوست داشتنو بذاریم تو ترازو بی معنیه.اصلا دوست داشتنو نابود می کنه این کار