کیسه ی زباله ی امروزم سبک بود. شاید سبک ترین کیسه ی زباله ی تمام زندگیم. اما تابحال هیچ کیسه ای آنقدر روی دوشم سنگینی نمی کرد. دیروز کنار خیابان بساط میوه فروشی بود. دهانم آب افتاد. من و من کنان به فروشنده گفتم کمی تمشک می خواهم. پرسید چقدر؟ گفتم آنقدری که دو تا آدمی که عاشق تمشک هستند یک دل سیر تمشک بخورند. ‏
می دانی... تمشک ها عمر کوتاهی دارند...‏

Comments (0)