مرد- الو، سلام... مي دونم بد موقع ست ولي حتما بايد باهات حرف مي زدم
زن- سلام... اتفاقا منم مي خواستم امروز بهت زنگ بزنم، حرفهاي خيلي مهمي دارم كه مي خوام بهت بگم
مرد-امروز مي خواستم نقشه ي اون پروژه رو تموم كنم ولي نتونستم. فكر كنم به خاطر اين بود كه بايد با تو در مورد چيزاي مهمي حرف مي زدم ونزدم
زن- اتفاقا همين يه ساعت پيش مي خواستم به كسي زنگ بزنم، به گمونم كار مهمي باهاش داشتم ولي تا نشستم پاي تلفن يادم رفت به كي مي خواستم زنگ بزنم، حتم دارم به خاطر نگفتن حرفهاي مهمم به تو بود
مرد- اين گربه ي همسايه باز اومده تو خونم، يه لحظه گوشي رو داشته باش وقتي برگشتم حرفهاي مهمي براي زدن دارم
زن- باشه
مرد- من نمي دونم اين گربه از كجا پيداش مي شه. هميشه از يه سوراخي مياد تو خونم و زل مي زنه به در و ديوار، خب ادامه بده
زن- اگه به خاطر ناراحتيم بابت چيزاي مهمي كه بهت نگفته بودم نبود امشب اسپاگتي درست مي كردم، ولي اضطراب زيادي داشتم، اسپاگتي دوست داري؟
مرد- حيف كه حرفهاي نزده اشتهام رو حسابي از بين برده وگرنه ميامدم پيشت تا با هم اسپاگتي بخوريم
زن- آره، مطمئنا اگه تو حرفهاتو بگي منم حرفهامو ميگم و اون وقت مي تونم برم تو آشپزخونه و اسپاگتي درست كنم و بعد تو بياي و دوتايي بريزيمش تو شكممون
مرد- ببينم تو فلفل سبزم تو سس اسپاگتيت مي ريزي؟
زن- اگه داشته باشم مي ريزم ولي امروز خريد نرفتم چون بايد با تو حرف ميزدم و خيلي ناراحت بودم
مرد- حيف شد... من عاشقه فلفل سبزم، به نظرم اسپاگتي بدون فلفل سبز مثل زمين بدون درخت ميمونه
زن- ولي قارچ و پياز دارم، با اينا مي تونم يه سس خوب درست كنم
مرد- خوبه، پس سس رو درست كن شايد فردا اومدم اسپاگتي بخوريم با هم، برات يه خورده فلفل سبزم ميارم
زن- باشه، خيلي دير وقته بهتره بريم بخوابيم
مرد- منم موافقم، شب بخير
زن-شب بخير
...

Comments (3)

On January 29, 2010 at 12:21 AM , Clvia said...

بله
بله
...چه قدر حرفاشون مهم بود
...چه قدر از هم دور بودند
.دلم گرفت

 
On January 30, 2010 at 4:46 PM , بی سواد از نوع پخمه گر !! said...

نویسنده که فارسی تایپ میکنه واسه هر کجای دنیا که باشه هیچوقت اسم یه غذای خارجی و رو مطلبش نمیزاره حالا ایرانیاش میگن مرغ همسایه کلاغه ! تو چنتا مطلب بعدی همینو نوشتی که انسان بدنبال ناشناخته ها میره یادم رفت بگم اسمشو میزاشتی آب گوشت ! که یکی مثل من نیاد و بخواهد مطلب تو زیر سوال ببره . تیز بین باش دوست عزیز .

 
On February 3, 2010 at 10:17 PM , Unknown said...

راجع به فرض اولی که آوردید بسیار متعجبم که آنرا از کجایتان بیرون کشیدید؟ مثلا نویسنده های آمریکایی که با ذوق و شوق راجع به غذاهای ایتالیایی و یا ژاپنی می نویسند نویسنده نیستند؟ از آنجا که آب گوشت ترکیبات مشخصی دارد و نمی شود مثل سس اسپاگتی فلفل را سلیقه ای اضافه کرد یا نه نویسنده ی فقید در اینجا به همین دلیل تیز بینانه از اسپاگتی استفاده کرد! از اینکه روحیه ی والای ایرانی تان را که گل سر سبد فرهنگ جهان است! خدشه دار کردم پوزش می خواهم