تنهایی چیز خوب بدیست... می شود از از آن لذت برد و یا رنج کشید.‏ خیلی ها سعی می کنند از آن فرار کنند، خیلی ها می خواهند که نباشد، برود به درک. دریغ از اینکه تنهایی در وجود ماست. همه ی ما تنهاییم و بودنمان با دیگران هم هیچ تفاوتی در تنها بودنمان ایجاد نمی کند. تا زمانی که من، من هستم و تو، تو هستی و دیگری دیگریست، همه تنهاییم. منتها در لحظاتی که افکارمان متوجه دیگری است تنهایی را فراموش می کنیم. به واسطه ی دوست داشتن و سر و صدا و گفتگو. اما تنهایی اینجاست، درون قلبمان. ما همه از یکدیگر جدائیم و تنهایی پوستی است برای روحهای جدا یافته مان. فرار از تنهایی فرار از روحمان است، و بودن همیشگی در تنهایی نوعی غرق شدن در خود، نوعی خود ویرانگری و خودخواهی است... یک جور دوگانه ای باید با آن برخورد کرد. گاهی باید آن را داشت و گاهی نداشت. اما باید وجودش را پذیرفت و همراهش بود زیرا تنهایی تنها همراه همیشگی و واقعی ما انسان هاست.‏

Comments (0)