در ورای تاریکی آینه وار و محو شیشه ی قطار دنیایی هست به بزرگی تمام خاطرات فراموش شده. در کره ی مغزم نور افشانی می کند

Comments (2)

On January 1, 2011 at 8:31 PM , بگذار اینگونه بگویم که said...

خوشحالم که دوباره می نویسی

 
On January 2, 2011 at 12:56 AM , Unknown said...

نوشتن که می نوشتم.. فقط یه مدت تو وبلاگم احساس می کردم که خواننده ندارم اصلا... ولی خوب الان اوکیم. دیگه یه جمله نوشتن که کاری نداره. حالا باز داستان که می نویسم وقت و انرژی زیاد می خواد